به گزارش می متالز، بورس تهران در اولین روز کاری سال جدید خبر یک شکاف بزرگ بین سهامهای بازار میداد. شکافی که ناشی از تاثیرات ریسکهای موجود در بازارهای جهانی و ترس از عمیقتر شدن این ترسها بود. سهام کامودیتی محور اگرچه هنوز با متغیرهای فعلی در محدوده ارزندگی قرار دارند اما چشمانداز پر از ابهام آنها در ادامه مسیر سهامداران و سرمایهگذاران را از نگهداری و خرید دور نگه داشته است. از سوی دیگر پولهای آزاد شده از این سهمها در بازار سهام در حال چرخش است و نمادهایی با ریسک کمتر را انتخاب میکند. این جابجاییها به تشکیل صفهای فروش در یک طیف و تشکیل صفهای خرید در طیف دیگر انجامیده است. همانطور که انتظار میرفت انتخاب چنین روندی به طور کاملا مشخص در اختیار سرمایهگذاران خرد و سهامداران حقیقی است. به بیان بهتر این موج حقیقیهاست که رفتار فعلی بورس را تعیین میکند و در معلاملات روز گذشته نیز جابجایی مالکیت بیش از 500 میلیارد تومان از سهام حقوقیها به حقیقیها شاهد تداوم این روند بودیم. این نکته زمانی مهمتر میشود که بدانیم ارزش معاملات خرد در بازار روز گذشته به مرز 3 هزار میلیارد تومان در بورس تهران نرسید.
در پس این غربالگری رادیکال سرمایهگذاران، عنصر کاهش نقدشوندگی به طور محسوسی تاثیرگذار بوده است. هرچند انتظار میرود با افزایش مشارکت فعالان بازار سهام و تقابل چشماندازهای متفاوت شاهد افزایش نقدشوندگی و نزدیکتر شدن فاصله بین سهمهای دو طیف یاد شده باشیم اما در این میان نقش اساسی را روند قیمتهای جهانی و بازارهای موازی ایفا خواهند کرد. بازارهای موازی از آن جهت حائز اهمیت هستند که رشد نرخ ارز یا جذابیت بازار طلا و سکه هر کدام تاثیر متفاوتی بر نحوه تصمیمگیری آتی سرمایهگذاران خواهند داشت. رشد نرخ ارز به طور خاص میتواند با افزایش انتظارات تورمی به باقی ماندن سرمایهها در بورس و ترغیب سرمایههای جدید کمک کند. اما از سوی دیگر همزمان شدن این رویداد احتمالی با افزایش قیمت طلا براثر چشمانداز رکودی بازارها در سطح بینالمللی، رقیب قدرتمندی را برای بازار سهام علم خواهد کرد. رقیبی که میتواند پولهای بزرگتر شده را به سمت یک پناهگاه امن رهنمون سازد. در همین راستا انتشار اخباری مبنی بر توقف استخراج و خالصسازی طلا در معادن و کارخانجات سوئیس، آفریقای جنوبی و کانادا به عنوان سیگنال کاهش عرضه این فلز گرانبها تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا میتواند یک محرک قیمتی برای طلا به حساب بیاید. امری که نباید از ذهن فعالان اقتصادی دور بماند. اما معادلات بازارهای جهانی در مقطع فعلی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند گسست فعلی ایجاد شده در بورس تهران را به سمت همگرایی یا افزایش شکاف رهنمون سازد. مخصوصا وقتی بدانیم که بازی اصلی بورس در دست سهامداران خردیاست که خصوصیت بارز رفتاری آنها واکنشهای سریع به تحولات مقطعی خواهد بود.
نمای کلی بازارهای جهانی در معاملات روز سهشنبه و دقایق نخست روز چهارشنبه حاکی از عقبنشینی عرضهها و بازگشت تقاضا در سطوح پایین قیمتهاست. برای بررسی بهتر نیازمند تفکیک بازار سهام و کامودیتیها هستیم. در بازار بینالمللی سهام سقوطهای وحشتناک و پرشتاب قیمتها و شاخصهای بزرگ بازگشتی شکوهمند داشتند. شاخصهای اصلی بورس آمریکا نظیر DowJones، S&P500 و Nasdaq در معاملات روز گذشته به ترتیب رشدهای 11.3 درصد، 9.38 درصد و 8.12 درصد را به ثبت رساندند. شاخصهای کلان اقتصادی منتشر شده در ایالات متحده (مربوط به ماه مارس) بسیار بهتر از انتظارات بود و این امر محرک قدرتمندی برای بازار سهام به شمار میآمد. هرچند برخی بر این باورند که روزهای سختتری در پیش رو خواهد بود.
از طرفی همزمانی واکنش وحشتزده سرمایهگذاران و فروش سهام در هر قیمت با حمایت همه جانبه فدرال رزرو درخصوص به کار بستن تمام توان خود برای اجرای سیاستهای انبساطی، عامل مهم بازگشت بازارها بودهاست. خوشبینی به توافق بر سر بسته محرک اقتصادی در کنگره و سخنان دونالد ترامپ منجر به تزریق امید در بورسهای آمریکا و ثبت بهترین روز در 12 سال گذشته شد.
البته بسیاری از کارشناسان معتقدند این نسخهها تاثیر موقت بر بازارها خواهند داشت. سرعت روزافزون شیوع ویروس کرونا در کشور آمریکا دو راه کنترل قدرتمند در کوتاهمدت یا مواجهه با بحران در آینده نه چندان دور را پیش پای مسئولین قرار دادهاست. درهمین راستا اظهارات ترامپ عدم توقف فعالیتها را تایید میکند.
تکرار همین معادلات در ابعاد متفاوت در بورسهای اروپایی و شرق آسیا نیز رشدهای بیش از 7 درصدی را در شاخصهای اصلی به ثبت رساند.
رشد دستهجمعی قیمت کامودیتیها در روز گذشته را شاهد بودیم. قیمت طلا در زمان نگارش این گزارش به 1690 دلار رسیدهاست. مس با پرواز بیش از 5 درصدی قیمت، بخش بزرگ از ریزش هفتههای گذشته خود را جبران کرد و به حوالی 4850 دلار رسید و میتوان گفت این دو فلز اساسی بازگشت سریع قیمت را تجربه کردهاند. اما اوضاع فلزاتی نظیر روی و آلومینیوم با توجه به بازار مصرف مختصات عرضه و تقاضا، چنگی به دل نمیزند. قیمت فلز روی در محدوده 1820 دلاری است و قیمت آلومینیوم نیز فاصله زیادی با 1550 دلار ندارد.
در مورد بازار نفت نیز اوضاع به هیچ وجه دلگرم کننده نیست. واکنش قیمت نفت WTI به مرز 20 دلاری و رشد نزدیک به 25 درصدی قیمت طلای سیاه از این محدوده، هنوز قیمت طلای سیاه را در پایینترین سطح 18 سال گذشته قرار دادهاست. قیمت فعلی نفت در بهترین حالت به نصف بودجه پیشبینی شده کشورهای تولیدکننده و فروشنده نفت رسیدهاست و به نظر میرسد نفت برای رسیدن به سطوح تعادلی قبلی یک ماموریت غیرممکن (حداقل در میان مدت) در پیش دارد.
اما در پس کاهش سقوط قیمت جهانی نفت، شاهد افت معنادار قیمت گاز در هابهای بزرگ بینالمللی نیز هستیم امری که با توجه به فرمولهای تعیین شده برای نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی داخلی، میتواند از این منظر به کاهش هزینههای آنها منجر شود و باید دید که افت قیمت محصولات در مقابل افت قیمت خوراک جذابیت جدیدی در این بخش ایجاد خواهد کرد یا خیر.